به اصرار شما ، بریم لاله پارک
نزدیکای ظهر رفتیم بیرون که کمی خرید کنیم ولی شما همش میگفتی بریم لاله پارک و مثه همیشه من و بابایی راضی شدیم که حرف شما رو گوش کنیم ، البته با هزارو یک شرط که وقتی من یا بابایی گفتیم برگردیم، شما دیگه نق نزنی و شما هم گفتی نه نمیزنم . بعد تموم شدن بازی های جنابعالی نوبت به خرید رسید که باز من متوجه نشدم شما داشتی برا خونه خرید میکردی یا منو بابایی ..... بعد از تموم شدن خرید جنابعالی برا نهار رفتیم خونه خاله فرشته (هستی و فربد) ، عصر بدون اینکه شما متوجه بشی با بابایی از خونه در رفتیم تا با راحتی خرید کنیم . شب هم از خ...