اين روزهاي ما پرشده از گريه ها و لجبازيهاي تو ( 26 ماهگيت)
دو روزه كه نميذاري بابايي بره سر كار و 2 ساعت تموم نگهش ميداري ومجبور ميشه دير بره سر كار! آخه چرا عسلي من؟؟!!!
شبها خیلی بیدار میشی، بعضا" هم دیر میخوابی ، دلیلش هم نمیدونم ، شاید خواب میبینی . من که دائم پیشتم، اگه گرسنه باشی شیرتو دریغ نمیکنم ، اگه که جات خیسه ، اونم که تند تند کنترلت میکنم .اگه لحاف یا پتوی مورد علاقه ات از روت بره کنار ،که اونم امکان نداره چون دائم چشمم بهته که خدایی نکرده سرما نخوری عشق مامان ،آخه پس چرا عزیزم ؟ !!!
این گریه هات برا چیه ؟؟؟؟؟
و تازه اگه جات هم خیس باشه که دیگه خدا اون روزو نیاره ، مگه میزاری پوشکتو عوض کنم ، یه دادوبیدادی تو خونمون راه میندازی که نگو.گریه میکنی ، پاهاتو زمین میکوبی و تند تند میگی نه نه نه عوضم نکن، پوشکمو عوض نکن !!!
آخه چرا مامانی؟ مگه چی شده ما كه پیشتیم ، توی این مواقع واقعا" ديگه سخته بچه داری.. ........
اما میدونی يه چيزي ميخوام بهت بگم : عشق به تو و بیشتر از اون هم لطفی که خدا داره باعث شده صبری داشته باشم به بزرگی دریا، در اون مواقع میتونم سختی هارو بیخیال بشم ، بیخوابیهارو بکشم ، خستیگهارو بگذرم و خیلی خیلی های دیگررو فقط به خاطر عشق به تو کوچولوی نازم .
"دوست داريم عشق کوچولو"