مامان نرو
امروز صبح كه ميخواستم بيام سر كار ، شما كه بيدار بودي ، براي اولين بار بود كه موقع رفتن به شركت منو ميديدي ، و از طرفي كه بيدار بودي ، به من گفتي مامان ميري ؟ مامان نرو.
قربون این صدات بشم ، چقدر ناز حرف میزنی ، حالا میبینم که من یه دختری رو دارم که دلش برام تنگ میشه . ولی میدونی من بیشتر دلم برات تنگ میشه ، فقط به روم نمیارم ، میخوام این دلتنگیمو پشت چهره ام مخفی کنم ولی این همه اش نیست این فقط چند ثانیه است که کمی از خونه دور شم ولی یه کم بعد اشک تو چشم جمع میشه که کاش می تونستم بیشتر در کنارت باشم ، کاش و کاشهای دیگر ....
عزیزم اگه دارم میرم این فقط صدای پاهای منه که دورتر میشه ، ولی قلبم و صدای قلبم همیشه پیش توست
هیچ وقت اونو ازت مضایقه نکردم و نمیکنم ونخواهم کرد
وقتی که عشق تویی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی