ایلیا بای بای
امروز، بعد از چند روز مسافرت دسته جمعی با عمه اینا به آستارا و سرعین و ... دارن برمیگردن تهران ... شما هم خودتو برا بدرقه کردن آماده کردی و با بابایی دو تایی رفتین پیش اونا (خونه مامان جون).
مامانی هم که اداره بود لحظه های آخر خودشو رسوند.
عمه هی خداحافظی میکرد ولی دلش نمی اومد که بره ، از ماشین پیاده می شد و شما رو میبوسید و باز شیرین کاریهای تو و این دفعه عمو و ......
بالاخره رفتن و شما میگفتی عمه ... دردر ... عمه .... دردر
بای بای عمه ... بای بای ایلیا .... بای بای عمو .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی