نفس فرشته عشقمنفس فرشته عشقم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نفس فرشته عشق

نفسم دیشب افطاری، مهمون مامانی بود ..

1391/5/7 20:30
نویسنده : مامان و بابا
255 بازدید
اشتراک گذاری

 

نفسم تو مهمون مامانی بودی .مامانی کلی مهمون دعوت کرده بود که ماهم برای بازکردن افطاری و کمک بهشون رفته بودیم که البته گل سرسبد مجلس شده بودی .

ازاین بغل به اون بغل میرفتی ...خوش به حالت که اینقدر خواهان داری ،البته قدرشون بدون که اینقدردوست دارن و خاطرتو میخوان ..ماهم اونارو دوست داریم (یعنی مامانی و عمه هاو آرمین وآیدا و بقیه رو..)

ما هم برای افطاری مامانی ٢تا سالاد الویه خوشگل براشون درست کرده بودیم ( به شکل جوجه تیغی که البته آیدا هم کمکمون کرده بود تو تزیینش )

بعد از افطار هم رفتیم خونه مامان جون که بمونیم پیشش که فردا مامان مجبوره بره سره کاره

وتورو تنها بزاره ...نفس مامانی دوری از تو سخته ...

میدونی قبل رفتنم به سرکار چندین بارنگات میکنم وچند بارهم بوست میکنم ، مگه میشه ازت دل بکنم و برم.

عشقم دوست دارم مامانیییییییییییییی...میبوسمت نه یکبار نه دوبار و میگم که عاشقانه دوست دارم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آرام
7 مرداد 91 20:42
خوشگل خانم تا حالا کجا بودی که من ندیده بودمت